ای خدای مهربان و ذوالجلال
ای خدای فارغ از درد و ملال
ای خداوندی که آوردی بشر
هست در عالم دو راه خیر و شر
هرکسی مختار شد برانتخاب
بنده ای شر دیگری خیر و ثواب
گر ثواب افتد بهشتش واجب است
ور شر افتد آتش او را غالب است
زین سبب من را به راه خویش کن
از وجودم هر بدی را ریش کن
بر دو چشمم پرده نه از شرم و عار
تا که نبوم من اسیر این غمار
بر دهانم مهروموم انداز رام
تا نگویم حرفی از باب حرام
گیر افسارم به دست چون خر ببند
گوش هایم را به روی شر ببند
فکر من را از سیاهی دور کن
هرچه ظلمت هست در من نور کن
ای خدایا دست و پایم رام کن
روحم از شیطان بگیر آرام کن
فکر من گر رفت در راه خطا
باز کش افسار من را ای خدا
باز گردان تو مرا سوی خودت
تا شوم انسان نیکی عاقبت
گر شکستم من هزاران بار عهد
توبه کردم برنگشتم من به مهد
چشم پوشی کردی از این بنده ات
مهربانم من شدم شرمنده ات
راه من را از بدی ها کن سوا
من دلم با توست ای بی انتها
من دلم باتوست ای بر من امین
من دلم با توست رب العالمین
شبنم ولیدی*رها*